روایتی از شورای افتای رهبرانقلاب

صافی نیوز / مرحوم آیت‌الله سیدجعفر کریمی از نظر قوت فهم فقهی جزو نوادر زمان بود، در نجف اشرف از محضر اساتید بزرگی مانند آیت‌الله خویی، آیت‌الله شاهرودی و آیت‌الله حکیم بهره‌های فراوان برد و بعداز شرکت در درس امام خمینی رحمه‌الله به حدی رسید که پاسخ‌گویی استفتائات را با نظارت مستقیم امام انجام میداد.

آیت‌الله سیدجعفر کریمی، فقیه برجسته‌ی حوزه‌ی علمیه، پس از عمری مجاهدت علمی و انقلابی سرانجام در سن ۹۰ سالگی (۹ فروردین ۹۹) دار فانی را وداع گفت. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با صدور پیام تسلیت فرمودند: «این عالم بزرگوار از جمله فضلایی بودند که در سالهای اقامت امام راحل در نجف اشرف حلقه‌ی نزدیک علمی آن بزرگوار را تشکیل میدادند و در سالهای پس از انقلاب نیز به خدمات ارزشمند خود ادامه دادند. پس از رحلت ایشان نیز در شمار همکاران اینجانب در قم بودند و اینجانب سالها برخوردار از خدمات ایشان بودم.»

مرحوم آیت‌الله سیدجعفر کریمی از نظر قوت فهم فقهی جزو نوادر زمان بود، در نجف اشرف از محضر اساتید بزرگی مانند آیت‌الله خویی، آیت‌الله شاهرودی و آیت‌الله حکیم بهره‌های فراوان برد و بعداز شرکت در درس امام خمینی رحمه‌الله به حدی رسید که پاسخ‌گویی استفتائات را با نظارت مستقیم امام انجام میداد.

مرحوم آیت‌الله سیدجعفر کریمی از مرداد ماه ۱۳۶۸ در شورای افتاء حضرت آیت‌الله خامنه‌ای حضور داشتند و در سال ۱۳۷۴ کتاب استفتائات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای را تحت اشراف ایشان تنظیم میکند.

یکی از سنتهای رایج مراجع معظم تقلید تشکیل دو شورای فقهی بوده است، اول شورای استفتاء که افراد آشنا با مبانی و نظرات مرجع جمع میشوند و برای سؤالات جدید مقلدان، جوابی طبق نظر مرجع تنظیم میکنند. دوم شورای افتاء یا جلسات مذاکره علمی که مرجع با حضور فقیهان دیگر تشکیل میدهد و در آن پیرامون مسائل و فروعات جدید فقهی بحث میکنند، اما در نهایت در آن بحث مرجع نظریه خودش را اعمال میکند. البته برخی مراجع در قالب یک جلسه به این دو موضوع پرداخته‌اند.

مرحوم آیت‌الله سیدجعفر کریمی در گفتگویی که در سال ۹۲ انجام گرفته، جزئیات جلسه شورای افتاء حضرت آیت‌الله خامنه‌ای را تبیین کرده است که بخش فقه و معارف پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در آستانه چهلمین روز درگذشت این فقیه برجسته، مشروح این گفتگو را برای اولین بار منتشر میکند.

جنابعالی از یاران باوفای حضرت امام قدس‌سره و از مبارزان و خصیصین قدیمی نهضت و انقلاب اسلامی ایران هستید و بعد از رحلت حضرت امام هم در کنار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بوده‌اید. با توجه به حضور حضرت‌عالی در شورای افتاء رهبر انقلاب بفرمایید که این شورا از چه زمانی تشکیل شد و هدف از تشکیل این شورا چه بود؟
من در مقدمه اشاره کنم به روزی که خدمت حضرت امام قدس‌سره در جماران رسیدم تا چشم مبارکشان به من افتاد، فرمود آقای کریمی من یک کاری کردم هم خودم به زحمت افتادم و همه رفقا را به زحمت واداشتم؛ لکن کار خوب و خداپسندانه است؛ ان‌شاءالله رضایت خدا در آن است. بعد از بعثت رسول مکرم اسلام صلی‌الله‌و‌علیه‌و‌آله‌وسلم و امامت ائمه معصومین علیهم‌السلام آقایان نگذاشتند اسلام حکومت داشته باشد. یا نخواستند این‌طور باشد، یا به‌دلیل عنادی که داشتند، جلوگیری کردند. و از فقه شیعه مسائل فردی برای ما ماند. مسائلی مانند اینکه هر مکلف چه زمانی به تکلیف می‌رسد؟ نماز چه زمانی بر او واجب می‌شود؟ روزه چطور واجب می‌شود؟ نماز را چطور بخواند؟ روزه را چطور بگیرد؟ و از این قبیل مسائل فردی… اما مسائل اجتماعی به حساب اینکه ما حکومت نداشتیم، مبتلابه ما نبود. بعد از پیروزی نظام جمهوری اسلامی که اسلام در آن حکومت می‌کند، حکومت با یک سری مسائلی مواجه می‌شود که مدارک و ریشه‌های فقهی آن در فقه ما هست، و اما آن مسائل مربوطه در فقه ما مطرح نشده و نیست و این مسائل مورد نیاز جامعه اسلامی در این حکومت اسلامی است که باید آن‌ها بررسی و تحقیق شود و اشکالات آن برطرف شود و جهت‌گیری آن مشخص گردد تا به‌صورت کاربردی درآید و کارآیی داشته باشد. در همان اوائل رهبری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، ایشان در نظر گرفتند که جلسه‌ای با افراد اهل حل و عقد داشته باشیم و مسائل این‌چنینی که از طرفی فقهی و از طرفی به حکومت اسلامی و اداره جامعه مربوط می‌شود مطرح گردد.

در گزاره‌های دینی ما خیلی روی مبحث شورا تأکید شده است، ولی آن چیزی که در صحنه‌ی عملی این قصه در همین قم یا در خیلی از شهرهای دیگر می‌بینیم عملاً حضرات کارهای فردی انجام می‌دهند، یعنی الی ماشاءالله کارهای فردی مشاهده می‌شود که در همین قم و جاهای دیگر انجام می‌شود. به نظر شما اینکه یک مرجع تقلید می‌آید و وارد کار شورایی می‌شود، این مسئله نشانه‌ی ضعف آن فرد است یا نشانه‌ی قوت او هست؟ و اصلاً این کار شورایی چه برکاتی می‌تواند در واقع داشته باشد؟
نظر به کار شورایی دوسویه است و از دو نظر می‌توان به آن نگاه کرد؛ یکی این که اگر کار شورایی به‌صورتی که نظر جمعی به‌دست بیاید، ما نظر جمعی در فقه نداریم؛ هر مرجع تقلیدی باید به وظیفه‌ی شرعی خود عمل کند که رأی شخص خود را اعلام کند و مقلدین او هم باید به رأی شخصی عمل کنند نه این چند نفر جمع شوند و یک رأی بدهند، مثل رأی‌ دادن در مجلس شورای اسلامی یا در جاهای دیگری که جمعی رأی می‌دهند و بر طبق نظر جمع عمل می‌کنند ما در فقه این مسئله را نداریم. ولکن یک دیدگاه دیگری هم هست که انسان خربزه‌ای که می‌خورد و به‌نظرش می‌آید که آن شیرین نیست و به رفیق خود هم کمی می‌دهد و می‌گوید بخور ببین شیرین است یا نه؛ رفیق او می‌گوید که خربزه خیلی شیرین نیست، اما بد نیست؛ به رفیق سوم خود می‌دهد و رفیق سوم می‌گوید اینکه تلخ است. این شخص می‌خواهد از نظر دیگران استفاده کند تا نظر خود را ابراز کند. این معنا در اسلام هست و قرآن می‌فرماید: «وَ شَاوِرهُم فِی ٱلأمرِ فَإذَا عَزَمتَ فَتَوَکَّل عَلَى ٱللهِ»(۱) این نظرات را جمع کنید و ببینید دیگران چه می‌گویند تا در تصمیم‌گیری انسان پخته تصمیم بگیرد و دانسته تصمیم بگیرد. راه روشن باشد و تصمیم بگیرد. سابقاً این طور بود که فقهای شیعه یک جلسه استفتائی داشتند و شب‌ها عده‌ای از شاگردان فاضل جمع می‌شدند و مسائل شرعی را مطرح می‌کردند و در آنجا مشورت می‌‌کردند. ولی مثل اینکه در قم چنین چیزی رسم نیست و اصلاً سابقه هم ندارد. شورایی به این معنایی که عرض شد کار بسیار خوبی است که انسان می‌گوید من فلان روایت را این‌طور می‌فهمم، ببینم شما هم همین‌طور می‌فهمی یا شما طور دیگری می‌فهمی. اگر طور دیگری می‌فهمی من ببینم می‌توانم موافق شما شوم یا من به فهم شما اشکال دارم و نمی‌توانم موافق باشم. در روایات دارد که «من شاور الناس شارک فی عقولهم»(۲)، اگر انسان با مردم مشورت کند او در عقل آن‌ها شریک می‌شود. به این معنا کار خوبی است، ولی ما رأی شورایی نداریم.

در آغاز چه افرادی در این شوراء عضویت داشتند؟
جلسه‌ی شورای افتاء از همان سال اول تصدی ایشان به ولایت فقیه از فقهای شورای نگهبان، بنده و آقای مهدوی‌ کنی تشکیل شد.

ظاهراً آقای محمدی گیلانی هم بودند؟
بله آقای محمدی گیلانی هم بودند. در آن جلسات مباحثی را در نظر گرفتند و هر یک از این آقایان عهده‌دار نوشتن آن مبحث شدند و آن مبحث را می‌نوشتند و با اشاره به مدارک آن این کار را می‌کردند و اوائل صبح‌های پنجشنبه بود و بعد به شب‌های پنجشنبه تبدیل شد و این موضوع را در جلسه مطرح می‌کردند و می‌خواندند و اشکالاتی را که به نظر دیگران می‌رسید، مطرح می‌شد تا به نتیجه‌گیری منتهی شود. و در طول این مدت مسائل بسیار حساس و دقیقی مطرح شد.

صحبت‌های بقیه آقایان چه شد؟
در دست کسی نیست؛ حالا بقیه مسئله‌ای نیست، اما عمده آن صحبت‌های رهبر معظم انقلاب بود؛ ایشان در طول این مدت مطالبی را که فرمودند، اگر یادداشت می‌کردند و جمع‌آوری و چاپ می‌کردند، شاید چندین جلد می‌شد. یک کلمه از آن صحبت‌ها را کسی اطلاع ندارد. اگر صحبت‌های علمی رهبر معظم انقلاب در این جلسات منعکس می‌شد، بینندگان می‌فهمیدند و می‌دیدیدند که ایشان از نظر قدرت علمی سرآمد همگان است. نه اینکه کمبودی داشت که چهار نفر طلبه در آنجا شوند که کمبودهای ایشان جبران شود، نه این‌طور نبود. ولکن تا الان هم من در سه چهار سال قبل یا بیشتر کمی اصرار کردم که چند شبی دستگاه ضبط آوردند و ضبط کردند و درباره روند ادامه آن اطلاعی ندارم. این نوارهای ضبط‌شده را باید پیاده کنند و صحبت‌های رهبر معظم انقلاب را جدا کنند و آن‌ها را جدا بنویسند. کما اینکه الان که ایشان کلاس درس دارند، و درس را خیلی هم با دقت و با تأمل می‌فرمایند، با سرمایه‌گذاری خیلی قوی مطالعه می‌کنند، می‌نویسند و بعد درس را می‌فرمایند. این درس‌هایی که تا الان رهبر معظم انقلاب می‌فرمایند، چند جلد آن‌ها چاپ شده است؟ کجا چاپ شده است؟ چه کسی چاپ کرده است؟ این نوشته‌های ایشان را باید به چند نفر از محققین بنام و فضلای معروف بدهند و آن‌ها بنویسند و نقد و بررسی کنند و چاپ و نشر کنند تا مردم بفهمند که ایشان در چه سطح و مستوای علمی هست و چه مقدار دقت نظر دارد؛ متأسفانه این کار را نکردند، آن جلسه شورای افتاء را هم نکردند. فقط همین را بلد شدیم که شعار بدهیم مرگ بر ضد ولایت فقیه! ولی فقیه در چه جایگاهی قرار دارد؟ چه شخصی هست؟ چه شرایطی دارد؟ چه حقوقی دارد؟ مردم چه حقوقی بر او دارند؟ این مسائل مطرح نیست و این موضوع از آثار مظلومیت رهبر معظم انقلاب است. اگر صحبت‌های ایشان را در شورای افتاء یادداشت می‌کردند و چاپ می‌کردند و منتشر می‌شد، مجامع علمی که مدعی نقد و بررسی و تحقیق مسائل علمی هستند، می‌فهمیدند که در گوشه‌ی تهران فقیهی نشسته است که سرآمد بقیه فقها است و او نظراتی دارد که از نظرات بقیه فقها قوی‌تر است. لکن الان که کسی خبر ندارد و همه خیال می‌کنند که آقای خامنه‌ای فقط همان ولی فقیه است. چه مقداری علمیّت دارد، اینکه چه کاره است، و در چه درجه‌ای از علمیت است، این مسائل را کسی خبر ندارد. در مورد این صحبت‌های من هم مثلاً می‌گویند: ناگفته‌ها روشن نمی‌شود. این یک سفره گسترده‌تری می‌خواهد و زحمت بیشتر می‌طلبد.

یک نکته‌ی مهم علمی که بعضاً از آن غافل می‌شویم این است که در هر قضیه‌ای، موضوع و محمول و نسبت مطرح است. تشخیص موضوع و محمول قضایا ظاهراً آسان است اما آن چیزی که اهمیت دارد، جهت‌گیری این قضایا است و اینجاست که فقیه و افقه، عالم و اعلم، فهمیده می‌شوند. اگر کسی قدرت درک هدف‌گیری قضایا را داشته باشد و بتواند در این وادی اظهارنظر کند، در فقه از او به فقیه و در اصول به اصولی و در کلام به متکلم و… تعبیر می‌کنیم. و در این درک هدف‌گیری قضایا و جملات که در محاورات برای فهماندن مراد خود مورد استعمال قرار می‌گیرد، شاید نُه دهم مردم توجه به این هدف‌گیری ندارند. شاید یک دهم این توجه را داشته باشند. والّا بقیه به همین ظاهر لفظ بسنده می‌کنند. اینکه می‌گویند قرآن، دستورالعمل زندگی مردم و راهگشا است، کسی که قرآن را با آن جهت‌گیری می‌خواند، یک سری مطالب می‌فهمد و کسی که قرآن را با الفاظ آن می‌خواند، یکسری مطالب دیگر می‌فهمد.

توجه به جهت‌گیریِ قضایا در شورای افتاء هم از سوی اعضاء و هم از سوی رهبر انقلاب چطور دیده می‌شود؟
در این مرحله که انسان راجع به جهت‌گیری قضایا چه در کلمات فقها و چه در روایات و چه در آیات دقت کند و به آن جهت‌گیری‌ها بپردازد و بتواند جهت‌گیری را درست پیدا کند، او همان اسلام ناب محمدی صلی‌الله‌وعلیه‌و‌آله‌وسلم می‌شود و اینجاست که اختلاف انظار در همه‌ی مسائل پیدا می‌شود. از فقه تا کلام، فلسفه، سیاست و اقتصاد گرفته می‌بینیم که اختلاف‌نظر پیدا می‌شود والّا فقهای ما همه دنبال فقه آل محمد هستند و همه از فقه آل محمد بحث می‌کنند؛ پس چرا این همه اختلاف هست؟ گمشده در کجا است؟

همان جهت‌گیری که فرمودید.
بله؛ در مورد فقه آل محمد که ما دو فقه نداریم؛ فقه آل محمد یک فقه بیشتر نیست؛ مثلاً در یک کوچه طولانی خانه یک نفر را ما می‌خواهیم نشان بدهیم، این خانه را که از دور به کسی نشان می‌دهیم، یک نفر سایه این خانه را در ۱۰ متری می‌بینید و چشم یک نفر، تیزبین‌تر است و از ۱۰۰ متری می‌بیند و یک نفر هم از یک کیلومتری می‌بینید. آن خانه‌ای که می‌خواهیم به آن‌ها نشان بدهیم که فرقی نمی‌کند، بلکه بیننده‌ها فرق می‌کنند. این نعمت درک جهت‌گیری قضایا شاید همان معنا باشد که در روایات دارد؛ «لَیسَ العِلمُ بِکَثرَهِ التَّعلیمِ وَ التَّعَلُّم، بَل هُوَ نورٌ یَقذِفُهُ اللهُ فِی قَلبِ مَن یَشاء»(۳)، این فقهی که آقایان دیگر خوانده‌اند، امام خمینی قدس‌سره هم همان فقه را خواند؛ امام خمینی قدس‌سره فقه جدیدی نداشت، کتاب‌هایی که امام خمینی قدس‌سره مطالعه می‌کرد، همان کتاب‌هایی بود که بقیه آقایان خواندند. منتها امام خمینی قدس‌سره از مطالعه کتاب‌ها یک نکاتی می‌فهمید که از آن‌ها حکومت اسلامی درآمد و دیگران از آن نکات دیگری می‌فهمیدند که از آن فقط مسائل فردی درآمد.

اگر کسی بتواند جهت‌گیری قضایای فقهیه، قضایای کلامیه و قضایای فلسفیه را درک کند، در تشخیص مسائل موفق‌تر خواهد بود. همه کسانی که فقه نوشته‌اند، دنبال احکام شرعیه بوده‌اند. ولی این احکام شرعیه را یک زمان امیرالمؤمنین علیه‌السلام متوجه می‌شود که منظور از این آیه چیست و یک زمان هم بنده می‌فهمم؛ بین من و امیرالمؤمنین علیه‌السلام الی ماشاءالله فاصله است. اگر این مقدمه را درست درک کردیم و آن را باور کردیم، متوجه می‌شویم که اعلم و افقه کیست. از خصائص رهبر معظم انقلاب که این مسئله را مردم و خواص ما نمی‌دانند، حتی اگر جسارت نباشد، بزرگان و فضلا هم نمی‌دانند. درک ویژه ایشان از جهت‌گیری قضایا است.

ما در طول این مدت که در این جلسه شورای افتاء در خدمت رهبر معظم انقلاب بودیم، آقایانی که در آن جلسه بودند و صحبت می‌کردند، همه از فضلا و علما بودند و همه برای خود شخصیتی بودند. مطلبی را که رهبر معظم انقلاب در هر موردی که لازم بود اظهار کنند، اظهار می‌کردند، آن جهت‌گیری واقعی آن قصه را بدان‌گونه که باید فهمید، ایشان بیشتر از دیگران می‌فهمیدند و بالاتر از دیگران می‌فهمیدند که فکر دیگران به آنجا نمی‌رسید و الان هم نمی‌رسد؛ ولو این که دیگران هم از فضلا بودند. و اگر من مدعی شوم که مدعی هم هستم آقای خامنه‌ای از همه اعلم است؛ اعلمیّت به این نیست که شخصی هشت رساله نوشته است یا دوازده کتاب چاپ کرده است. اعلمیّت به این است که این نوشته امیرالمؤمنین علیه‌السلام، نهج‌البلاغه را وقتی که به دست او بدهیم، وقتی ایشان آن را مطالعه می‌کند، یک نکاتی می‌فهمد و وقتی دیگران مطالعه می‌کنند، نکته‌ی دیگری می‌فهمند. اگر نهج‌البلاغه امیرالمؤمنین علیه‌السلام را همراه آن جهت‌گیری که خطابات نهج‌البلاغه می‌گوید درست فهمید، به او نهج‌البلاغه‌ شناس می‌گویند. اگر قرآن کریم را درست فهمید، راجع به آیات‌الاحکام و غیر آیات‌الاحکام بدان‌گونه که باید فهمید، انسان باید تحسین کند که ایشان اعلم از بقیه است. در فقه هم همین‌طور است.

در این مدت ما از ایشان در اظهارنظر، در مسائل زیادی، مطالبی دیدیم و شنیدیم که الحق و الانصاف خداوند منان و متعال توفیقی به ایشان عنایت کرده که اگر ایشان مدعی شوند که فقه را بدان‌گونه که باید فهمید، می‌فهمند، گزاف نگفته است و درست فرموده است. و حالا اگر باور برخی نمی‌شود، نشود. بعضی به یک چیزهای قشری و سطحی عادت کرده‌اند و خیال می‌کنند که مجتهد کسی است که چاپ رساله‌اش درآمده باشد، در صورتی که این طور نیست. اعلم کسی است که قضایای آل‌البیت علیهم‌السلام را بدان‌گونه که در کتب حدیث هست، و باید فهمید آن‌گونه بفمهد.

مثلاً عرض کنم آقایان در فقه دارند که «لا نَذرَ لِزَوجهٍ مَعَ زَوجِها وَ لا لِوَلَدٍ مَعَ والِدِه»(۴) و بر اساس آن به این مسئله که نذر زوجه منوط به اجازه زوج است فتوا می‌دهند. رهبر معظم انقلاب در اینجا یک فتوای خاص دارند و می‌فرمایند اگر زن با شوهرش در یک جا باشند و با هم زندگی می‌کنند، نذر زن منوط به اجازه شوهر است و اگر با هم زندگی نمی‌کنند نذر زن منوط به اجازه شوهر نیست. این موضوع را از این کلمه «لا نذر لزوجه مع زوجها» می‌فهمند. زوجه یعنی زن شوهردار و اگر به همین مقدار بود که چون زن شوهردار هست، نذر او منوط به اجازه شوهر است، پس «مع زوجها» نمی‌خواست؛ «لا نذر لزوجه الّا باذن زوجها» می‌شد، این که فرمود «لا نذر لزوجه مع زوجها»، از کلمه «مع» رهبر معظم انقلاب این‌طور می‌فهمند که در جایی که زوجه با شوهر خود باشد، «لا نذر لزوجه مع زوجها» است؛ که از این جمله آقایان دیگر که این جمله را دیده‌اند، لکن توجه به این موضوع نکرده‌اند که اگر موضوع فقط زوجه بودن و شوهردار بودن باشد، پس چرا «مع زوجها» را فرمود؟ این زن شوهردار است یا بیوه است؟ اگر شوهردار است بگوییم که نذر آن بدون اجازه شوهر نمی‌شود. این که فرود: «لا نذر لزوجه مع زوجها» یک عنایتی در این عبارت «مع زوجها» است؛ این مسائل نکاتی است که در روایات آل محمد صلی‌الله‌وعلیه‌وآله‌وسلم است که ما می‌خواهیم فقه خود را از این روایات بفهمیم، در آیات قرآنی که می‌خواهیم آن‌ها را سند برای فقه خود قرار دهیم، نکاتی هستند که اگر ما به آن توجه داشته باشیم به فقه بالاتر می‌رسیم و اگر توجه نداشته باشیم این‌طور نمی‌شود و نمی‌رسیم.

فرمودید در جلسه‌ی شورای افتاء دوستان مباحث مبتلابه حکومت اسلامی را انتخاب می‌کنند و روی آن تتبع می‌کنند و به جلسه می‌آیند؛ روش رهبر معظم انقلاب چگونه هست؟ آیا مباحث را جمع‌بندی می‌کنند یا نه هر کدام از مباحث مستقلاً طرح می‌شود و جلسه ترک می‌شود؟
هر مطلبی به یک نفر که می‌نویسد واگذار می‌شود و آن شخص نوشته‌ی خود را در جلسه می‌خواند. زمانی که او می‌خواند اگر دیگران اشکالی دارند، اشکال خود را مطرح می‌کنند. خواندن آن شخص و اشکالاتی که دیگران مطرح می‌کنند تا آخر جلسه همین‌طور ادامه دارد. جمع‌بندی وجود ندارد.

می‌خواهم بدانم که در آخر بحث رهبر انقلاب در جمع‌بندی آن نکته‌ای می‌فرمایند یا نه؟ این نکته محل سؤال من است.
ایشان در همان لابه‌لای بحث اگر صحبتی داشته باشند می‌فرمایند، لازم نیست در پایان جلسه بحث بفرمایند. و صحبت‌های ایشان اکثراً بر این منوال است که بنده عرض کردم که فوق صحبت بقیه است.

چون این سؤال من ناظر بر سؤال بعدی است؛ در واقع سؤال بعدی من این است که خروجی شورای افتاء تبدیل به یک قانون مصوبی می‌شود یا به یک فتوای خاصی تبدیل می‌شود که بعداً در نهادهای حکومتی استفاده شود یا خیر؟
در مواردی این‌ چنین شد. مثلاً در ارث‌الزوجه در خصوص ارث بردن یا نبردن زن از ما ترک منقول و غیرمنقول، این بحث مطرح شد و نظر رهبر معظم انقلاب این است که زوجه از کل ما ترک ارث می‌برد، حتی از زمین، نهایتاً هم از غیرمنقول و از قیمت آن هم ارث می‌برد. این بحث فعلاً به‌صورت قانون درآمد و اجرا می‌شود. و یا در قسامه که در مورد اتهام به قتل است، ایشان نظری داشتند که نتیجه‌ی این بحث این‌طور شد که همان دستور داشته که قوه‌ قضائیه بر طبق آن عمل کند.

چون در یک جلسه‌ای آقای شیخ صادق لاریجانی گفته بودند ما بعضی از موضوعات که به اصطلاح دچار مشکل می‌شویم در همین شورای افتاء مطرح می‌کنیم، به همین خاطر این سؤال را من مطرح کردم.
بله، و یا راجع به دیه همین‌طور بود. دیه در صدر اسلام از صد شتر، یا دویست گاو و یا هزار گوسفند و یا هزار مثقال طلا و یا ده هزار مثقال نقره عبارت می‌شد؛ و الان که آن طلا و نقره نیست و آن شتر و گاو و گوسفند به آن صورت هم نیست. این مسئله باید چطور ارزیابی شود؟ نظر رهبر معظم انقلاب این طور است که این موارد به حساب مال رایج در آن زمان بود و در زمان ما مال رایج چیز دیگری هست، و نهایتاً باید ارزیابی شود و مشابه با مال آن زمان و دیه بر اساس آن تأمین شود و لذا دستور این طور است که فعلاً دیه را بر این اساس تعیین می‌کنند. تعداد زیادی از این مسائل به‌صورت قانون به قوه‌ی قضائیه یا به مجلس یا به مراکز دیگر تصمیم‌گیری ابلاغ می‌شود و بعضی از مسائل هم هستند که هنوز مبتلابه حکومتی نشده است که بر طبق آن بخواهند نظر بدهند.

جلسات شورای افتاء چه زمان‌هایی برگزار می‌شود؟
فعلاً عصرهای چهارشنبه است و وقتی جلسه تمام می‌شود، نماز می‌خوانیم و بیرون می‌آییم.

پی‌نوشت:
۱) سوره آل عمران، بخشی از آیه ۱۵۹، « و در کارها، با مردم مشورت کن! اما هنگامى که تصمیم گرفتى، (قاطع باش! و) بر خدا توکل کن!»
۲) نهج البلاغه، حکمت ۱۶۱؛ مَنْ شَاوَرَ الرِّجَالَ شَارَکَهَا فِی عُقُولِهَا، «هر که با مردم مشورت کرد خود را شریک عقل آنان نمود.»
۳) منیه المرید، ص۱۴۸
۴) تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، ج‌۸، ص: ۲۸۶؛ لَا یَمِینَ لِوَلَدٍ مَعَ وَالِدِهِ وَ لَا لِلْمَمْلُوکِ مَعَ مَوْلَاهُ وَ لَا لِلْمَرْأَهِ مَعَ زَوْجِهَا وَ لَا نَذْرَ فِی مَعْصِیَهٍ وَ لَا یَمِینَ فِی قَطِیعَهٍ.

انتهای خبر/