ماجرای پیامک های جنون آمیز یک زن!

صافی نیوز / از ایجاد مزاحمت های آن زن غریبه دیگر به حد جنون رسیده ام تا جایی که زندگی ام به جهنمی وحشتناک تبدیل شده است. امروز هم اگر به کلانتری پناه نیاورده بودم احتمال داشت حادثه ای ناگوار رخ دهد که …

به گزارش صافی به نقل از خراسان، زن ۲۹ساله در حالی که به روزگار تلخ اش تاسف می خورد و اشک هایش بر سنگ‌فرش اتاق مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری می غلتید، درباره قصه تلخ کامی هایش به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: ۲۳ساله بودم که با پسردایی ام ازدواج کردم. اگرچه آن زمان از زبان اطرافیان درباره اعتیاد «پرهام» حرف هایی به گوشم می رسید اما چهره او نشانی از اعتیاد نداشت. به همین دلیل هم ما با یکدیگر ازدواج  کردیم.

انتهای خبر/